از هیچکس هیچ توقعی ندارم ، جهاد وظیفه من بود |
من به سهم خودم هیچ خواستهای ندارم . از مسئولین هم هیچ توقعی ندارم . از بالاترین رده تا پائینترین . از هیچکدامشان هیچ توقعی ندارم . برداشت من اینست که جهاد وظیفه من بود و برای حفظ این نظام بود . |
گروه دفاع مقدس خبرگزاری مهر : محمد صادق روشن از جانبازان شیمیایی دوران دفاع مقدس است که بیش از هشتاد ماه سابقه حضور در جبههها را در کارنامه خود دارد . بمبهای شیمیایی حاوی گاز خردل در عملیات خیبر و در جزایر مجنون ریه و معده او را مصدوم کرده است . چهل و سه سال دارد . متأهل است و دارای چهار دختر و یک پسر . اثرات ناشی از مصدومیت شیمیایی هرچندوقت یکبار او را به بیمارستان میکشد و اسیر بستر میکند . و اینبار او در بیمارستان «مهر» بستری است . به ملاقات او رفتیم . صدایش به سختی درمیآمد . و هر از گاهی سرفههایی تند و شدید حرفش را قطع میکرد . روحیهای قوی داشت و علیرغم همه دردها و رنجهایی که کشیده بود ، با نشاط به نظر میرسید . آرامش غریبی در چهرهاش موج میزد . آرامشی که در میان روزمره گی های زندگی ماشینی امروز و در هیاهوی رنگارنگ شهر با چهره خیلی از آدمها بیگانه است . به گرمی از ما استقبال کرد . و وقتی سخن گفت ، راز آرامش درونش آشکار شد . به خاطر وضعیت جسمیاش کوتاه و بریده حرف میزد . و ما هم علیرغم آنکه دلمان میخواست بیشتر بدانیم ، مجبور بودیم که خیلی مختصر بپرسیم . آقای روشن از چه سالی به جبهه رفتید ؟ در کدام لشکر بودید؟ کی و کجا شیمیایی شدید ؟ دفعه قبل چه زمانی بستری بودید ؟ معمولا هرچند وقت یکبار بستری میشوید ؟ الان از نظر جسمی در چه وضعیتی هستید ؟ به شما خوب رسیدگی میکنند ؟ درخواستی ندارید ؟ اگر در هر شرایطی حتی بدتر از این هم بیافتم ، وقتی قرآن را میخوانم ، داستان حضرت ایوب را میخوانم برایم تسکین است . زرق و برقهای دنیا گذراست . همه مسافریم . همه باید آماده سفر بشویم برای آن دنیا . لذا اگر کسی به دیدنم میآید ، قدمش روی چشم . اگر هم نیاید ، من از کسی طلبکار نیستم . من مدیون جامعه هستم . من مدیون انقلاب و نظام هستم . و هر لحظهای هم که خدا نفسی به من بدهد که بتوانم خدمت کنم باز هم شاکرم . من آرزویم اینست که بتوانم یک سرباز و یک خادم کوچک برای این نظام و ولایت باشم . مهر : محمد صادق روشن به سختی برایمان حرف میزد . سرفهها امانش را بریده بود . کم حرف زد اما بسیار گفت . و چقدر عجیب . براستی چه میگوید این مرد ؟ مدیون جامعه ؟ من و تو چگونه با این جمله او کنار بیاییم ؟ یک جانباز شیمیایی در اوج درد و رنج جسمی ، کسیکه همه جوانیاش را برای دفاع از دین و ناموس مملکتش گذاشته ، درست در لحظاتی که با درد دست و پنجه نرم میکند ، میگوید « من مدیون جامعه هستم . من مدیون انقلاب و نظام هستم » براستی ما کجائیم ؟ |
منبع " خبرگزاری مهر "تاریخ انتشار، تهران: ۰۹:۱۲ , ۱۳۸۳/۱۰/۲۱
شب قدر …
امشب خیلی ها برای مریضها دعا کردند ، کسانی که از ته دل گریه می کردند و دعا می کردن و از تمام وجود فریاد می زدند که خدا و اهل بیت بشنوند … امیدوارم در دعاهایمان جانبازان که از زندگی خود برای زندگی ما گذشتند فراموش نشوند ،و سعی کنیم بیشتر قدردان این عزیزان باشیم. خدایا دعای مردم را … الهی آمین .