شرکت امنیت رایانهی سیمانتک نسخهی آزمایشی برنامهی آنتی ویروس 2007 نورتون را برای دانلود در اختیار کاربران قرار داد. رشد چشمگیر وب جهانی زمینه را برای ایجاد ویروسها و هرزنامههایی که رایانهها و هویت کاربران را به خطر میاندازد، فراهم کرده است؛ از همین رو اسناد مهم موجود در رایانههای شخصی بیش از پیش، باید در مقابل هکرها و مهاجمان اینترنت مصون نگه داشته شوند.
برنامهی آنتی ویروس نورتون شرکت سیمانتک قابل اعتمادترین برنامهی آنتی ویروس در جهان شناخته شده است که به طور خودکار ویروسها و تهدیدات امنیتی را از میان میبرد، تهدیدات نرمافزارهای جاسوسی را شناسایی میکند و حملات کرمهای اینترنتی را خنثی کرده و از پست الکترونیکی پشتیبانی امنیتی میکند.
نسخه ی آزمایشی Norton Antivirus 2007 و Norton Internet Security 2007 را هم اکنون میتوانید دریافت کنید.
پسورد: www.p30download.com
دانلود - آنتی ویروس - 33.86 مگابایت
دانلود - اینترنت سکوریتی - 41.26 مگابایت
سایت سازنده
لینک منبع
توی آمریکا، با هم مسابقه میدن!
توی فرانسه، همه همزمان شروع به حرف زدن میکنن!
توی ایتالیا، در مورد مد عینک و لباس جدیدشون بحث میکنن!
توی آلمان، درباره سیاستهای دولت حرف میزنن!
توی پاکستان، یه باند قاچاق تریاک تشکیل میدن!
توی عراق، برای حمله به سربازهای آمریکایی نقشه میکشن!
توی افغانستان، اگه پول نداشته باشن کار میکنن و اگه پول داشته باشن میخوابن!
توی آذربایجان، یه بطری آب پرتقال میخرن و با هم میخورن!
توی مصر، میرن یه جا میشینن قلیون میکشن!
توی امارات متحده عربی، ۴ نفرشون دست میزنن و یه نفرشون میرقصه!
توی روسیه، از همدیگه رشوه میگیرن!
توی ژاپن، هیچوقت ۵ نفر دور هم جمع نمیشن! چون همیشه حداقل ۳ نفرشون کار دارن!
توی هند، یا با همدیگه میرقصن و یا میرن سینما و رقص تماشا میکنن!
توی کوبا، هر وقت ۲ نفر یا بیشتر یه جا جمع بشن از کاسترو تعریف میکنن!
توی سوریه، از ترس بلافاصله از همدیگه جدا میشن!
توی کره جنوبی، با هم یه شرکت راه میندازن و یه کالای ژاپنی رو کپی میکنن!
توی مکزیک، دو نفرشون دوئل میکنن و یه نفرشون ناظر دوئل میشه و دو نفر دیگه هم گیتار میزنن!
توی ایران، یا پشت سر بقیه غیبت میکنن یا روزنامه راه میندازن یا یه جلسه سخنرانی ترتیب میدن یا به یه جلسه سخنرانی حمله میکنن یا از حرف زدن و سوتیهای همدیگه ایراد میگیرن یا یه نفرشون رو میذارن وسط و ۴ نفرشون متلک بارونش میکنن یا الکی میخندن یا یه پیتزا فروشی باز میکنن یا بدون هیچ صحبتی میایستن و چشم و سرشون رو میچرخونن و مردم رو میچرن یا یه شرکت کامپیوتر و اینترنت راه میندازن یا میرن یه چت روم توی یاهو مسنجر میسازن یا یه وبلاگ دستهجمعی میسازن یا گروه اینترنتی راه میندازن!
امروز آفتاب زیباترین روز زمین را با نور مولایمان روشن خواهد ساخت.
آسمان غرق نور خواهد شد
و خاکیان سجده کنان
مست غرور این آفرینش
و کائنات همه در جوش و خروش.
نیک یاور همیشه همراه،
میلاد مولای متقیان علی (ع) و روز پدر
بر شما تبریک و تهنیت باد
سال 1230
مرد: دخترهی خیر ندیده، من تا نکشمت راحت نمیشم. اصلا نکشمت خودم کشته میشم!
زن: آقا حالا یه غلطی کرد، شما بگذر، نامحرم که خونمون نبوده. حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده!
مرد: بلند خندیده؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا میخواد بره بقالی ماست بخره. نخیر نمیشه باید بکشمش!
(بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دختر گناهکارشو میبخشه)
نیم قرن بعد، سال 1280
مرد: واسه من میخوای بری درس بخونی؟ میکشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مردی دیگه جرات نمیکنی از این حرفا بزنی. تو غلط کردی. تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا چی؟
زن: آقا، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده میگیرهها! شکر خورد. دیگه از این مارک شکر نمیخوره. قول میده!
مرد (با نعره حمله میکنه طرف دخترش): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمیشم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد میکشمت!
(بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دختر گناهکارشو میبخشه)
یک قرن بعد از اولین رویداد، سال1330
مرد: چی؟ دانشرا (همون دانشگاه خودمون)؟ حالا میخوای بری دانشرا؟ میخوای سر منو زیر ننگ کنی؟ فاسد شدی برا من؟ شیکمتو سورفه (سفره) میکنم!
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته میکنین!
مرد: چی می گی ززززززن؟ من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمیتونم جلوی این فسادو بگیرم. یه دانشرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی!
(بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دختر گناهکارشو می بخشه)
همین چند سال پیش، سال1380
مرد: کجا؟ میخوای با تکپوش (از این مانتو خیلی آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و وقتی میپوشیشون مث جلیقه نجات، پستی بلندی پیدا میکنن) و شلوارک (از این شلوار خیلی برموداها) بری بیرون؟ میکشمت. من، تو رو، میکشم!
زن: ای آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا).
مرد: من اینطوری نیستم. دختر لااقل یه کم اون شلوارو پائینتر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه، نه، نمیخواد. بدتر شد. همون بالا ببندیش بهتره!
چند سال بعد، سال1400
دختر: چی؟ چی گفتی مرتیکهی ...؟ دارم بهت میگم، ماشین بی ماشین. همین که گفتم. من با الکس قرار دارم ماشینم میخوام. میخوای بری بیرون پیاده برو!
زن: دخترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت میپره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر میشه، اوه مامی، باباتم قول میده دیگه از این حرفا نزنه!
(بالاخره با صحبتهای زن، دخترخونه از خر شیطون پیاده میشه و بابای گناهکارشو میبخشه)
و این داستان همچنان ادامه دارد